مکتب عاشورا، درس ها، عبرت ها و مسئولیت ما
برای سلامتی رهبر ومقتدایمان صلوات بفرستیم

عاشورا چیست

عاشورا در لغت
روز دهم ماه محرم را عاشورا گویند، زیرا عدد ده را در عربی عشر می گویند و این کلمه به چند لفظ مختلف در کتابهای لغت عربی ذکر شده است مانند عاشوراء - عشوراء - عاشورا - عشورا- عاشور بر وزن هارون(

در بعضی از کتاب های قاموس عربی، عاشورا روز نهم محرم را نیز گفته اندو علمای لغت در اصل کلمة عاشورا اختلاف دارند، بعضی می گویند عاشورا کلمة عربی است و بعضی دیگر عاشورا را کلمة عبرانی خوانده اند.
علت نام گذاری عاشورا به این اسم
در مورد نامگذاری این روز به نام عاشورا اقوال و روایات متعددی ذکر شده است، بعضی می گویند که سبب نامگذاری عاشورا به این نام همانا دهم ماه محرم است و این قول واضح تر و نزدیکتر به دهم ماه محرم است، و گفته شده است که عاشورا روزی است که خداوند تعالی ده پیامبرش را با ده کرامت افتخار بخشیده است که از قرار ذیل است.
اول: در این روز، خداوند موسی علیه السلام را نصرت بخشید، در دریا راه را برایش باز نمود تا از چنگ فرعون نجات یافت و فرعون با لشکرش غرق گردید.

دوم: در این روز کشتی نوح علیه السلام با سلامتی در جودی (نام یکی از کوه ها) استقرار یافت.
سوم: در این روز یونس علیه السلام از شکم نهنگ نجات یافت.
چهارم: در این روز خداوند توبة آدم علیه السلام را پذیرفت.
پنجم: در این روز یوسف علیه السلام از قعر چاه تاریک بیرون آورده شد.
ششم: در این روز عیسی علیه السلام به دنیا آمد و در همین روز به آسمان برده شد.
هفتم: در این روز خداوند داود علیه السلام را مورد عفو و بخشش خود قرار داد.
هشتم: در این روز ابراهیم علیه السلام چشم به جهان گشود.
نهم: در این روز چشمان یعقوب علیه السلام دو باره روشن گردید و بینا شد.
دهم: در این روز گناهان گذشته و آیندة پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وآله وسلم بخشیده شد.
درکتاب های تاریخ خصائص زیادی در مورد روز عاشورا ذکر شده است که ارتباطی به نامگذاری آن ندارد، و در مورد پیامبران باید گفت که خصائص و کرامات آنان بالاتر از این عدد است، و بعضی گفته اند که عاشورا بخاطر این، به این اسم نامگذاری شده است که خداوند امت محمد صلی الله علیه وآله وسلم را به ده کرامات مشرف ساخته است که بطور مختصر آنرا بیان می داریم: 1- ماه رجب که بر دیگر ماه ها فضیلت دارد. 2- ماه شعبان که بر دیگر ماه ها فضیلت دارد. 3- ماه مبارک رمضان که فضیلت آن بر همه آشکار است. 4- شب قدر که بهتر از هزار ماه است. 5- روز عید که روز پاداش دادن خداوند به بندگان است. 6- روز های ده گانة (ذی الحجه) که روزهای ذکر خداوند است. 7- روز عرفه که روزه گرفتن در این روز کفارة گناهان دو سال است. 8- روز عید اضحی یا روز قربانی که سبب نزدیکی به خداوند است. 9- روز های جمعه که بهترین روزهای هفته است

عاشورا درکلام بزرگان

 مقام معظم رهبری و بنیانگزار انقلاب اسلامی

عاشورا ؛ روح انقلاب اسلامی ایران :

در مورد مساله محرم و عاشورا‚ باید بگویم که روح نهضت ما و جهتگیری کلی و پشتوانه پیروزی آن‚ همین توجه به حضرت ابی عبدالله(علیه الصلاتوالسلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود. ۱۱/۵/۶۸

الهام امام خمینی از نهضت عاشورا :

در دو فصل‚ امام(ره) مساله نهضت را به مساله عاشورا گره زدند: یکی در فصل اول نهضت -یعنی روزهای محرم سال ۴۲- که تریبون بیان مسایل نهضت‚ حسینیه ها و مجالس روضه خوانی و هیئات سینه زنی و روضه روضه خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری‚ فصل آخر نهضت -یعنی محرم سال ۵۷- بود که امام(ره) اعلام فرمودند:  ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس برپا کنند . ایشان‚ عنوان این ماه را ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد‚ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت‚ با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین(ع) گره خورد. ۱۱/۵/۶۸

 

ما بیشتر از گذشتگان، قدر نهضت حسینی را می دانیم:

آنچه که نهضت ما را جهت می داد و امروز هم باید بدهد‚ دقیقا همان چیزی است که حسین بن علی(علیه السلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز‚ برای شهدای خود که در جبهه های گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن‚ به شهادت می رسند‚ با معرفت عزاداری می کنیم. آن شهید و جوانی که یا در جنگ تحمیلی و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده‚ هیچ شبهه یی برای مردم ما وجود ندارد که این شهید‚ شهید راه همین نظام است و برای نگهداشتن و محکم کردن ستونهای همین نظام و انقلاب‚ به شهادت رسیده است.

اگر عاشورا نبود..:

اگر در جامعه ما‚ عشق به امام حسین(ع) و یاد او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود‚ معلوم نبود که نهضت با این فاصله زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد‚ به پیروزی می رسید.

 

قوی کردن نگاه عاطفی لازمه عزاداری:

امام(ره) با ظرافت‚ آن تصور غلط روشنفکرمآبانه قبل از پیروزی انقلاب را که در برهه یی از زمان رایج بود‚ از بین بردند. ایشان‚ جهتگیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهتگیری عاطفی در قضیه عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این‚ یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی و منسوخ در جامعه ما نیست‚ بلکه لازم است و یاد امام حسین و ذکر مصیبت و بیان فضایل آن بزرگوار -چه به صورت روضه خوانی و چه به شکل مراسم عزاداری گوناگون- باید به شکل رایج و معمول و گریه آور و عاطفه برانگیز و تکان دهنده دلها‚ در بین مردم ما باشد و از آنچه که هست‚ قویتر هم بشود. ایشان‚ بارها بر این مطلب تاکید می کردند و عملا هم خودشان وارد می شدند.

 

اثر محسوس محرم در زندگی ما:

محرم دوران انقلاب‚ بامحرمهای قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما‚ متفاوت است. این محرمها‚محرمهایی است که در آن‚ معنا و روح و جهتگیری‚ واضح و محسوس است. ما نتایج محرم را در زندگی خود می بینیم. حکومت و حاکمیت واعلای کلمه اسلام و ایجاد امید به برکت اسلام در دل مستضعفان عالم‚ آثار محرم است.

 

عزاداری میدانی برای پیشرفت روحی:

پروردگارا ! این ماه محرم و ایام عزاداری را‚ برای ما میدان پیشرفتی در معارف و عمل اسلامی قرار بده. ۲۰/۴/۷۰

درس از محرم فقط به معنی کشته شدن نیست:

در ایام محرم و صفر‚ ملت عزیز ما‚ باید روح حماسه را‚ روح عاشورایی را‚ روح نترسیدن از دشمن را‚ روح توکل به خدا را‚ روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را‚ در خودشان تقویت کنند‚ و از امام حسین‚ علیه السلام‚ مدد بگیرند. مجالس عزاداری برای این است که دلهای مارا با حسین بن علی‚ علیه السلام‚ و اهداف آن بزرگوار نزدیک  و آشنا کند. یک عده ی کج فهم نگویند که  امام حسین‚ علیه السلام‚ شکست خورد.  یک عده ی کج فهم نگویند که  راه امام حسین‚ علیه السلام‚ معنایش این است که همه ی ملت ایران کشته شوند. کدام انسان نادانی‚ چنین حرفی را ممکن است بزند.‚ یک ملت از حسین بن علی‚ علیه السلام‚ باید درس بگیرد. یعنی از دشمن نترسد‚ به خود متکی باشد‚ به خدای خود توکل کند‚ ۱۰/۴/۷۱

 

نوحه خوانی و عروج معنوی مردم:

نوحه ی سینه زنی خواندن هم شرایط دارد. باید آن کسانی که اینها را تهیه می کنند‚ می سرایند‚ می خوانند‚ مواظب باشند که درست برطبق معارف اسلامی حرف بزنند‚ تا این سینه زنی‚ این روضه خوانی‚ این نوحه خوانی‚ قدمی باشد در راه عروج مردم به اوج قله ی افکار اسلامی.۲۶/۳/۷۲

 

بهانه ای برای نوشیدن از چشمه عاشورا:

از همان روزی که موضوع ذکر مصیبت حسین بن علی‚ علیه السلام‚ مطرح شد‚ چشمه ی جوشانی از فیض و معنویت‚ در اذهان معتقدین و محبین اهل بیت‚ علیهم السلام‚ جاری گشت. این چشمه ی جوشان‚ تا امروزهمچنان ادامه و جریان داشته است‚ بعد از این هم خواهد داشت‚ و بهانه ی آن هم‚ یادآوری خاطره ی عاشوراست.۱۷/۳/۷۳

 

وسیله ای برای ارتباط روحی و قلبی با اهل بیت:

مسلما شرکت در مجالس مذکور‚ ثواب اخروی دارد‚ اما ثواب اخروی مجالس عزا‚ از چه ناحیه و به چه جهت است‚ مسلما مربوط به جهتی است که اگر آن جهت نباشد‚ ثواب هم نیست. بعضی از مردم متوجه این نکته نیستند. همه باید در این مجالس شرکت کنند‚ قدر مجالس عزاداری را بدانند‚ از این مجالس استفاده کنند‚ و روحا و قلبا‚ این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتصال هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی‚ علیه السلام‚ خاندان پیغمبر‚ و روح اسلام و قرآن قرار دهند. این‚ از وظایفی که در این خصوص مربوط به مردم است.

 

سه ویژگی عزاداری حسین بن علی (ع):

مجالس عزاداری ماه محرم‚ این سه ویژگی‚ باید وجود داشته باشد: ۱٫ عاطفه را نسبت به حسین بن علی و خاندان پیغمبر‚ علیهم صلواه الله‚ بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکم تر سازد.) چون رابطه ی عاطفی‚ یک رابطه ی بسیار ذی قیمت است.۲٫ نسبت به حادثه ی عاشورا‚ باید دید روشن و واضحی به مستمع بدهد. ۳٫ نسبت به معارف دین‚ هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان – ولو به نحو کمی – کند.

عاشورا، حرکتی در دو جبهه:

… ماجرای عاشورا عبارت از یک حرکت عظیم مجاهدت آمیزی در دو جبهه است. هم در جبهه مبارزه با دشمن خارجی و بیرونی ـ که همان دستگاه خلافت فاسد و آن دنیاطلبانی بود که به این دستگاه قدرت چسبیده بودند و قدرتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای نجات انسان ها آورده بود استخدام و استثمار کرده بودند و عکس مسیری که اسلام و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خواسته بودند و اراده کرده بودند حرکت می کردند ـ و هم در جبهه درونی که آن روز که جامعه به طور عموم به سمت همان فساد درونی حرکت کرده بود…

اثر محبّت به امام حسین علیه السلام :

… اگر محبّت در تشیع نبود این دشمنی های عجیبی که با شیعه شده باید او را از بین می برد. همین محبّت شما مردم به حسین بن علی علیه السلام ضامن حیات و بقای اسلام است این که امام [خمینی رحمه الله ] می فرمود: «عاشورا اسلام را نگه داشت» معنایش همین است…

عاشورا، محرک مسلمانان:

ماجرای حسین بن علی علیه السلام حقیقتا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی بوده است. هر آزادی خواه و هر مجاهدِ فی سبیل اللّه و هرکس که می خواسته است در میدان خطر وارد شود از آن ماجرا مایه گرفته و آن را پشتوانه روحی و معنوی خود قرار داده است. در انقلاب ما این معنی به صورت بینّی واضح بود…

بی نظیر بودن واقعه عاشور:

از اوّل تا آخر حادثه عاشورا به یک معنی نصف روز بوده، به یک معنی دو شبانه روز بوده [است]… شما ببینید این نصف روز حادثه چه قدر در تاریخ ما برکت کرده و تا امروز هم زنده و الهام بخش است… در تاریخ تشیع، بلکه در تاریخ انقلاب های ضدظلم در اسلام ـ ولو از طرف غیر شیعیان ـ حادثه کربلا به صورت درخشان و نمایان اثربخش بوده… من هیچ حادثه ای را در تاریخ نمی شناسم که با فداکاری آن نصف روز قابل مقایسه باشد.

فلسفه قیام امام حسین علیه السلام :

در زیارتی از زیارت های امام حسین علیه السلام که در روز اربعین خوانده می شود جمله ای بسیار پر معنی وجود دارد و آن این است: «و بَذَلَ مُهجَتَهُ فیک لِیَسْتَفیدَ عِبادَکَ مِنْ الجَهالَة». فلسفه فداکاری حسین بن علی علیه السلام در این جمله گنجانده شده است. زائر [امام حسین علیه السلام ] به خدای متعال عرض می کند که این بنده تو، این حسین تو، خون خود را نثار کرد تا مردم را از جهالت نجات بدهد و [از] «حیْرةُ الضَّلالَةِ»؛ [هم چنین تلاش کرد] مردم را از سرگردانی و حیرتی که در گم راهی است نجات بدهد…

نتیجه تفکر در مسئله عاشورا:

هرچه درباره مسئله عاشورا و قیام حسینی بیشتر فکر کنیم باز هم این قضیه در ابعاد مختلف دارای کشش و گنجایش اندیشیدن و بیان کردن است. هرچه بیشتر درباره این قیام عظیم فکر کنیم، ممکن است حقایق تازه ای بیابیم…

اثر عزاداری های سنتی:

این عزاداری های سنتی مردم را به دین نزدیک می کند.

معنویت امام حسین علیه السلام:

شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیه‌السّلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجهه‌ى جهاد و شهادت و توفانى است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همه‌ى برکاتى که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوى و عرفانى است که بخصوص در دعاى عرفه به شکل عجیبى نمایان است. ما مثل دعاى عرفه کمتر دعایى را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسّل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانى دیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خیلى عجیبى است.
دعاى دیگرى مربوط به روز عرفه در صحیفه‌ى سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه مى‌کردم؛ اوّل دعاى امام حسین را مى‌خواندم، بعد دعاى صحیفه‌ى سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجیبى است. شما عین همین روحیه را در خطابى که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود – بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها – در منى ایراد کردند، مشاهده مى‌کنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگرى است – من الان درست در ذهنم نیست – که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است.

به قضیه‌ى عاشورا و کربلا برمى‌گردیم. مى‌بینیم این‌جا هم با این‌که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه‌ى اوّل تا لحظه‌ى آخرى که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روى خاکهاى گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهى رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعده‌ى لقاى الهى و همان روحیه‌ى دعاى عرفه شروع مى‌شود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائکِ» لحظه‌ى آخر. یعنى خود ماجراى عاشورا هم یک ماجراى عرفانى است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است – و حماسه‌هاى عاشورا، فصل فوق‌العاده درخشانى است – اما وقتى شما به بافت اصلى این حادثه‌ى حماسى نگاه مى‌کنید، مى‌بینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیه‌السّلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد. …
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار ۱۳/۰۹/۱۳۷۶

سه صفت برجسته از ابعاد وجودی اباعبداللَّه علیه‌السّلام:

برجستگى وجود اباعبداللَّه علیه‌السّلام داراى ابعاد است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانى به دنبال دارد؛ ولى اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همه‌ى این برجستگیها اسم بیاوریم، یکى از آنها «اخلاص» است؛ یعنى رعایت کردن وظیفه‌ى خدایى و دخالت ندادن منافع شخصى و گروهى و انگیزه‌هاى مادّى در کار. صفت برجسته‌ى دیگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حکم مى‌کرد که این شعله در صحراى کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر مى‌دید؛ اما امام حسین علیه‌السّلام نمى‌دید؟! نصیحت کنندگانى که از کوفه مى‌آمدند، مى‌دیدند؛ اما حسین‌بن‌على علیه‌السّلام که عین اللَّه بود، نمى‌دید و نمى‌فهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولى اعتماد به خدا حکم مى‌کرد که على‌رغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، براى انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست.
یکى از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامه‌اى نوشته است که اگر فرض کنیم – به فرض محال – همه‌ى کارهایى که نبىّ‌مکرّم اسلام صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام مى‌گرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضى بود؟ آیا مى‌گفت که چون به نام دیگرى است، نخواهم کرد؟ آیا این‌گونه بود؟ یا نه؛ هدف این است که آن کارها انجام گیرد؛ به نام چه کسى انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» براى انسانِ با اخلاص اهمیتى ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. مى‌داند که خداى متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد؛ چون فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون» خیلى از این جنودى که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت مى‌افتند و از بین مى‌روند؛ لیکن فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون»؛ درعین‌حال غلبه با آنهاست.
خصوصیت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسین علیه‌السّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثه‌ى کربلا، ده‌سال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهاى دیگرى بود و کار کربلایى نمى‌کرد؛ اما به مجرّد این‌که فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همین‌طور است؛ در انقلاب نیز همین‌گونه بود. امام ما هم که مى‌بینید این‌قدر خداى متعال او را به مقام رفیع رساند – و رفعناه مکانا علیّا- و على‌رغم همه‌ى عوامل در سرتاسر دنیاى مادّیت و استکبار که مى‌خواستند او را محو کنند، به فراموشى دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و براى خود چیزى نمى‌خواست؛ ثانیاً به خداى خود اعتماد داشت و مى‌دانست که کار و هدف، تحقّق پیدا خواهد کرد – به بندگان خدا هم اعتماد داشت – ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظه‌ى لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشاره‌ى لازم و حرکت لازم را کرد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار گروه کثیرى از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار ۰۲/۰۹/۱۳۷۷

صبر امام حسین علیه السلام، نجات اسلام:
صبر امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام، اسلام را در طول تاریخ تا امروز بیمه کرده است. واقعاً اگر امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام آن صبر تاریخى را در کربلا و قُبیل کربلا و مقدّماتِ حادثه‌ى عاشورا نمى‌کردند، بلاشک با گذشت یک قرن، حتّى از نام اسلام هم اثرى نمى‌ماند. اما امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام به برکت صبر، دین را زنده کردند؛ این صبرِ آسانى نبود. صبر فقط این نیست که انسان را زیر شکنجه بیندازند یا فرزندان انسان را جلوِ انسان شکنجه کنند یا بکشند و انسان ایستادگى کند – البته این مرحله‌ى مهمى از صبر است – اما از این مهمتر این است که انسان را با وسوسه‌ها و اظهاراتى که على‌الظّاهر ممکن است در نظر بعضى منطقى بیاید، از ادامه‌ى این راه باز بدارند؛ همان کارى که با امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام مى‌کردند: آقا! شما کجا مى‌روید؟ خود را در معرض خطر قرار مى‌دهید؛ خانواده خود را در معرض خطر قرار مى‌دهید؛ دشمن را جرى مى‌کنید؛ دست آنها را به خون خود باز مى‌کنید. هر کس رسید، خواست امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام را در مقابل این محذور اخلاقى قرار دهد که شما با این اقدام خود، جان عدّه‌اى را به خطر مى‌اندازید و دشمن را مسلّطتر مى‌کنید و اینها را وادار مى‌کنید تا به خون شما دست بیالایند. این یک نقطه‌ى خیلى مهم و تردیدآور است. این یک جنگ روشن و واضح نیست که آدم بگوید من مى‌روم تا کشته شوم؛ نه، این محاذیر دنبالش هست. ممکن بود براى امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام این معنا مطرح باشد یا مطرح کنند که آقا! شما اگر کشته شوید، شیعیان شما را در کوفه قتل عام مى‌کنند و پدر همه را در مى‌آورند؛ شما باید زنده بمانید و ملجأ باشید. شما پسر پیغمبرید؛ با حفظ حیات خود، جان عدّه‌اى را حفظ کنید. در مورد امام رضوان‌اللَّه علیه عیناً همین معنا تکرار شد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى

درس ها و عبرتهای عاشورا

يكي ديگر از منابع و اسناد تاريخي كه براي شناخت شرائط سياسي اجتماعي حركت اعتراضي امام(ع) وجود دارد، نامه آن بزرگوار در پاسخ به نامه معاويه است. بعد از سناريوي مكارانه ولايت‌عهدي يزيد، كه بر خلاف نص صريح معاهده صلح با امام مجتبي(ع) بود، گروه‌هائي در اعتراض به اين پيمان‌شكني آشكار، با امام حسين ديدار مي‌كردند. اين رفت وآمدها كه بيشتر جنبه سياسي و برخلاف سياست‌هاي حزب اموي بود از ديد نيروهاي اطلاعاتي رژيم مخفي نبود. مروان به عنوان استاندار يثرب، جريان را به شام گزارش كرد و خطر بروز يك حادثه بزرگ عليه حاكميت را تذكر دارد و از معاويه خواست براي قطع رابطه مردم با امام او را از مدينه به شام تبعيد كند. معاويه پيشنهاد تبعيد را نپذيرفت اما نامه تند و تهديدآميز به امام نوشت و او را از هرگونه حركتي كه به گفته وي موجب اختلاف و فتنه در امت اسلامي گردد برحذر داشت. امام(ع) در جواب، نامه‌اي فوق‌العاده مهم كه در واقع ادعانامه‌اي عليه نظام اموي بود، كل نظام و شخص معاويه را با منطقي مستدل و صريح زيرسئوال برد. امام در اين نامه منكرات و خلاف كاري‌هاي غيرقابل انكار و توجيه رژيم اموي را در معرض افكار عمومي قرار داده است.
امام در پاسخ به اتهام معاويه كه حركت اعتراضي مردم و امام را فتنه و اختلاف در امت خوانده بود نظام اموي را فتنه اعظم و به دلائل زير فاقد مشروعيت و مخالفت با آن را مسئوليت ديني مي‌داند كه كوتاهي در انجام آن خشم خدا را به دنبال دارد.
1- نظام حاكم با همكاري طرفداران تبعيض و عدلت‌ستيزان فزون‌طلب - قاسطين - تحت عنوان حزب ظالمان به قدرت رسيده است.
2- نظام حاكم، مستبد و سركوب‌گر است، آزادي‌هاي مشروع و خداداده را ممنوع و از امربه معروف و نهي‌ازمنكر به شدت جلوگيري مي‌كند.
3- نظام حاكم مخالفان را يعني منتقدان و آمرين به معروف و نهي‌كنندگان از منكر را با قساوت كشته، زنداني، تبعيد و آواره مي‌كند.
4- نظام حاكم، خشونت و قساوت را تنها راه ادامه سلطه غاصبانه خود مي‌داند و در اين راستا از عناصر بدنام و زشت كار استفاده مي‌كند و آن‌ها را را با اختيارات تام بر جان و مال مردم مسلط نموده است.
5- نظام حاكم به هيچ يك از تعهدات خود و ارزش‌هاي انساني در برابر خدا و خلق پاي‌بند نيست و براي ارائه حيات ننگين و نامشروع خود از هر وسيله‌اي ولو بر خلاف همه مباني ديني، اخلاقي و انساني استفاده مي‌كند.
6- نظام حاكم، حرمت انسان و حقوق اوليه انساني را به رسميت نمي‌شناسد، لذا شكنجه، كشتار و محروميت از حقوق، براساس گمان و اتهام يك روال فراگير و عادي شده است.(1)
مواردي كه امام(ع) در جواب نامه معاويه بر او ايراد گرفته است از مهم‌ترين عناصر مخرب يك نظام و از روشن‌ترين مصاديق بطلان و نامشروع‌بودن آنست. چنين رژيمي در هر زمان در هر نقطه جغرافيايي جهان تحت هر عنوان فاقد مشروعيت و خلاف شرع و مقابله با آن مستند به سيره و حجت موجه حسيني است. مخالفان نظام اموي از عامه مردم نيز فقدان مشروعيت نظام را دليل اعتراض و مخالفت خود مي‌دانستند. آنان در اولين اقدام خود براي اعتراض، در دعوت‌نامه‌اي كه براي امام(ع) فرستادند، ضرورت قيام معترضانه خود را اينگونه استدلال كرده‌اند:
1- حزب اموي، از راه غلبه با زور بر مردم، حكومت را به چنگ آورده‌اند.
2- اموال عمومي را غاصبانه تصرف كرده‌اند.

مسئولیت ما و عاشورا

 مسؤوليت ما سالم رساندن امانت مراسم عاشورا به نسل هاي بعدي است.

مراسم عاشورا به آساني به دست اين نسل نرسيده و پدران شما رنج هاي و سختي هاي زيادي را براي رساندن اين امانت به دست شما متحمل شده اند. اين نسل و نسل هاي آينده بايد اين امانت را حفظ کنند و آن را به نسل هاي بعدي برسانند.
عاشورا يک برنامه انساني است و منحصر به يک مذهب و دين خاص نيست. اما متاسفانه فقط شيعيان اين مراسم را برگزار مي­کنند. البته اينگونه نيست که هر کاري که شيعيان در اين مراسم ها انجام دادند مشروع باشد.
 تمام نسل ها مسؤول ادامه دادن مراسم عاشورا و زنده نگاه داشتن آن هستند چرا که اين امانت به آساني به دست اين نسل نرسيده است.
 در اين زمينه  جريان هايي تاريخي از حکام و نظام ها براي مصادره و حذف مراسم عاشورا، علت اين مخالفت ها را اين دانست که اين مراسم همواره ضد طاغوت هاي زمان بوده است.
نسل ها يک مسؤوليت ديگر هم دارند که عبارت است از حفظ اصالت و شرعي بودن اين مراسم. براي حفظ اصالت اين مراسم بايد مصيبت عاشورا را زنده کنيم اما در راه اين هدف عاطفي زياده روي نکنيم. مسؤوليت ديگر ما در اين زمينه احياي مفاهيم و ارزش هاي عاشورا مي­باشد. تمام عزاداري هاي عاشورايي ما بايد شرعي باشد و فقها، مرجع اصلي براي تشخيص شرعي بودن يا نبودنِ اين عزاداري ها هستند.
 سومين مسؤوليت نسل ها در رابطه با عزاداري عاشورا را تحول و نوآوري در مراسم عاشورا با استفاده از روش هاي جديد دانست و  شعاير حسيني با وسايلي که اندوه خود را با آنها نشان مي­دهيم تفاوت دارند. شعائر حسيني از طريق ائمه عليهم السلام به ما رسيده و تغيير و حذف آنها جايز نيست اما استفاده از وسايل نشان دادن اندوه در عاشورا به شرطي جايز است که طبق موازين شرع باشد و چه بسا در صورت نياز لازم باشد آنها را کنار بگذاريم و حتي اگر براي مدت زيادي از اين وسايل استفاده شده باز هم جزء شعائر محسوب نمي­شوند.

 

منابع

مطالعه شخصی , سایت ویکی پدیا, سایت مقام معظم رهبری ,



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط حسن نصیری
آخرین مطالب